خدا یه نقطه میزاره زیر "باورت" و "یاورت" میشه...
امروز صبح که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم :
زندگی چه می گوید؟ جواب را در اتاقم پیدا کردم.
کولر گفت : خونسرد باش.
سقف گفت : اهداف بلند داشته باش.
پنجره گفت : دنیا را خوب بنگر.
ساعت گفت : هر ثانیه با ارزش است.
آیینه گفت : قبل از هرکاری، به بازتاب آن بیندیش.
تقویم گفت : به روز باش.
در گفت : در راه هدفهایت، سختی ها را هُل بده و کنار بزن.
زمین گفت : با فروتنی نیایش کن.
مورچه هر روز صبح زود سر کار میرفت و بلافاصله کارش رو شروع میکرد. با خوشحالی به میزان زیادی تولید میکرد.
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیدهترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.
حدود ۱۰۰۰ نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بینالمللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد. اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی میمردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد: